با بابام تو باغ بوديم صداي اين موتور خفنا ميومد ، گفتم اين موتوره كه صداش مياد واسه كيه ؟ :( گفت بابا جان سري بعد كه خواستيم بيايم يه موتور پرشي ميخرم مياريم ميذاريم اينجا كه هر وقت دلت خواست سوار شي *_*
آقا اينا فكر كنم فهميدن من افسردگي گرفتم و با اين فرمون نهايت سي سال قراره عمر كنم ميخوان عقدهاي از دنيا نرم :))
#83...برچسب : نویسنده : ayellowkoala بازدید : 81