#373

ساخت وبلاگ

امکانات وب

با بابام تو باغ بوديم صداي اين موتور خفنا ميومد ، گفتم اين موتوره كه صداش مياد واسه كيه ؟ :( گفت بابا جان سري بعد كه خواستيم بيايم يه موتور پرشي ميخرم مياريم ميذاريم اينجا كه هر وقت دلت خواست سوار شي *_*

آقا اينا فكر كنم فهميدن من افسردگي گرفتم و با اين فرمون نهايت سي سال قراره عمر كنم ميخوان عقده‌اي از دنيا نرم :))

#83...
ما را در سایت #83 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ayellowkoala بازدید : 81 تاريخ : پنجشنبه 16 خرداد 1398 ساعت: 5:14